حسابداری چه سادس

وبلاگی برای تعامل با دوستداران کتاب حسابداری چه سادس و آموزش حسابداری به ساده ترین شکل ممکن

حسابداری چه سادس

وبلاگی برای تعامل با دوستداران کتاب حسابداری چه سادس و آموزش حسابداری به ساده ترین شکل ممکن

آشنایی با حسابداری - بخش هشتم: استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری چه کسایی می تونن باشن؟

میدونین چه کسایی دوست دارند حسابداری بدونند؟ اوائل می گفتند فقط حسابدارا. بعد گفتند مدیرا هم باید بدونند چه علاقه داشته باشند چه نداشته باشن. اما امروز میگن اگه حسابداری نمیدونی نیا تو. تو انزوا قرار می گیری اگه حسابداری بلد نباشی.

یادش به خیر افلاطون می گفت هرکی هندسه بلد نباشه وارد آکادمی من نشه. این حرف در زمان خودش بی نظیر بود. اما الان من دارم مثل افلاطون حرف دیگه ای می گم که بی نظیره: "اگه حسابداری بلد نیستی، زندگی بلد نیستی". خدای نخواسته برای بازار گرمی نمیگما. خودم رشته تحصیلیم نرم افزاره. خیلی هم دوستش دارم. گرچه تا حالا با نوشتن و فروش نرم افزار 1 ریال هم در نیاوردم. واسه این می گم چون همه چیه زندگی به حسابداری و دونستنش مربوطه. پس من و شما، آقایون، خانوما، بچه ها ، بزرگترا، پیرا و جوونا همگی به دونستن حسابداری محتاجیم.

من تو خونه با پسرام ، که الان کوچیک هستند روپولی بازی می کنم. از اول تا آخر بازی همش داریم می خریم و می فروشیم بدون اینکه حتی فکرشم بکنیم که اینکار یه قسمتی از حسابداریه. بچه ها از اینکه زمین می خرن، توش خونه می سازن و اونارو به هتل تبدیل می کنن و اجاره میدن و مالیات از بازیکنای دیگه می گیرن و بیمه و مالیات به بانک می پردازند و ... و پول خیالی در میارن و بعد یکی یکی یا چند تایی اون خونه ها و زمینا و کارخونه ها و... رو می فروشن لذت می برن. به نظر من اونا هم حسابداری می کنن. و من دانسته ها یا بهتر بگم یاد گرفته های خودم تو این چند وقته رو از حسابداری به زبون خودشون بهشون می گم و راه و روش زندگی در این قرن و قرن بعدی رو که همون حسابداریه تو گوششون می خونم. اونا از الان می فهمن که زمین دارائیه، خونه دارائیه، هتل دارائیه، وام از بانک روپولی بدهیه و... و با بازی می فهمن که زندگی یه بازیه بزرگه و حسابداری چاشنی این بازیه بزرگه. اونا می فهمن که حسابداری بلد بودن یه سرمایه بزرگه. و می فهمن که دانش گمشده ی بزرگه انسانه.

آدما از لحظه تولد تا آخر عمرشون هر لحظه در حال تصمیم گیری هستند، دارند در مورد مسائل دور و برشون قضاوت می کنند. اطلاعاتی که با حواس ششگانشون و یا با ابزارهای دیگه داره بهشون می رسه رو دریافت می کنند بررسی می کنندشون و بعد تصمیم می گیرند. اونایی که تو زندگی به خوشبختی و رفاه رسیدند دانسته یا ندانسته حساب و کتاب زندگیشونو خودشون فهمیدند و بدست گرفتند. اگه یه نگاهی به ثروتمندها و ثروتمند ترین های روی زمین بندازین حتما رد پای حسابداری رو توی موفقیتهاشون پررنگِ پررنگِ پررنگ می بینین.

اما همه اینا یعنی:


کسانی که برای تصمیم گیری و قضاوت آگاهانه علاقمندند گزارشهای حسابداری را دریافت و مورد استفاده قرار دهند، استفاده کنندگان حسابداری می باشند.


آشنایی با حسابداری - بخش هفتم: شخصیت حسابداری به چه معناست؟

دیگه وقتشه که یه شخص شخیص رو بهتون معرفی کنم. جناب استاد معزز و معظم شخصیت حسابداری عزیز. لطفا تشویق بفرمایید.

این شخصیت همون کار و کاسبی یا شرکت یا مغازه یا حتی خودِ خود شماست. باور ندارید. پس با من به دنیای مثال و خیال سفر کنین.

مثال 1:

کسی که یه مغازه کوچیک داره باید حساب و کتاب این مغازه رو نگه داری کنه تا بتونه سود کنه و پیشرفت. این مغازه کوچیک همون شخصیت اقتصادیه. چرا؟ چون این مغازه اولا یک واحد اقتصادیه. ثانیا کاملا از مغازه های دیگه و کسب و کارهای دیگه مجزا شده و مستقله. ثالثا توش رویداد مالی اتفاق می افته یعنی یه نفر میاد ازتون جنس می خره و به شما پول می ده. شما هم از فروشنده ی اجناس کلی توی بازار جنس می خری و پول می دی. همین پول دادن و پول گرفتن یعنی رویداد مالی. همین یعنی حسابداری و این مغازه یه شخصیت اقتصادیه که ما می خوایم بدونیم چی توش می گذره و باید ادامه بدیم یا جمعش کنیم.

مثال 2:

کسی که یه شرکت کوچیک داره باید حساب و کتاب این شرکت رو نگه داری کنه تا بتونه سود کنه و پیشرفت. این شرکت کوچیک هم یه شخصیت اقتصادیه. چرا؟ چون این شرکت اولا یک واحد اقتصادیه. ثانیا کاملا از شرکت های دیگه و کسب و کارهای دیگه مجزا شده و مستقله. ثالثا توش رویداد مالی اتفاق می افته یعنی یه نفر میاد یه کالایی یا یه خدماتی از شرکت شما می خره یعنی به شما پول می ده و شما هم یه کالایی یا یه خدماتی از شرکت یا اشخاص دیگه می خری و پول می دی. و یا به کارمندان و کارکنانت حقوق می دی یا پول آب و برق و تلفن شرکت رو پر داخت می کنی. همین پول دادن و پول گرفتن یعنی رویداد مالی. همین یعنی حسابداری و این شرکت یه شخصیت اقتصادیه. که ما می خوایم بدونیم چی توش می گذره و باید ادامه بدیم یا جمعش کنیم.

مثال 3: (تمرین)

حالا شما یه کارخونه رو به عنوان یه شخصیت حسابداری در نظر بگیرید و ازش یه شخصیت حسابداری دربیارید.

مثال 4: (تمرین)

مهد کودک یک سازمان دولتی دانشگاه مترو سینما راهنمایی و رانندگی- چاپخانه و... نمونه های دیگری از شخصیت های حسابداریند.

 

شخصیت حسابداری:


واحد اقتصادی مشخص و جداگانه ای است که اطلاعات و گزارش های حسابداری فقط در مورد آن تهیه می شود.



آشنایی با حسابداری - بخش ششم: گزارش حسابداری چیه دیگه؟

حالا که فهمیدیم بنگاه چیه و رویداد مالی یعنی چی و حسابدارا کیان و چیکار می کنن، بیاین ببینیم حسابدارا چی تولید می کنن. بعله حسابدارها رو هم باید جزو تولید کنندگان به حساب بیاریم. اونم تولید اطلاعات و ارقام پولی و مالی شما یا هلوی مالی. یعنی چی؟ آهان یعنی این که اونا مثل ماهی تو ورق ها و سند ها و دفترهای مالی و پولی شنا می کنند و هر چی عدد و رقم خوب و بد هست رو از دل این ورقها و اسناد بیرون می کشند و مثل یه هلوی آبدار تحویل شما می دند. البته شما هر روز اینکارا رو می کنین. مثلا یه نیگا تو جیب و کیف پول و حساب بانکیتون می ندازین و جمع پولای نقدتونو درمی یارین. بعد برای خونه و زمین و ماشین و ... هم یه مبلغی جمع می زنین. بعد از اون میرین سراغ اثاث خونه و مغازه و باغ و ویلا و ... اونارو هم جمع می زنین و بعد درآمدهاتونو بهش اضافه می کنین و وقتی همه رو با هم جمع زدین اونوقت هزینه هاتونو ازش کم می کنین، بعد می رین سر وقت بدهکاریهاتون، یعنی اقساط وامهای بانکی، بدهکاری به دوست و رفیق و همسایه و پول امانتی ای که از دوستتون گرفتید و ...  و همه رو ازش کم می کنین. دست آخر هم چی می مونه؟ آفرین هر چی موند می شه سرمایه یک عمر تلاشتون.

به این میگن اطلاعات مالی یا گزارش حسابداری. دیدید چقدر سادس. بابا تازه دارید می فهمید که شما هم یه حسابدار قابل و خوبی بودید اما خودتون خبر نداشتید. مگه نه؟ حالا همینا رو تو ذهنتون برای مغازه تون بگید. برای شرکتتون بگید. برای مهد کودکتون بگید. می بینید همش همیناس. و همه اینا میشن یه گزارش حسابداری.



حالا ببینیم اساتید چی گفتن: خلاصه اطلاعات مربوط به رویدادهای مالی موثر بر یک واحد اقتصادی خاص را اطلاعات حسابداری یا "گزارش حسابداری" گویند.



آشنایی با حسابداری - بخش پنجم: حسابداران کیانند؟

حالا بیایید ببینیم اینقدر که حسابداری حسابداری کردیم، حسابدارها چه کسانی هستند. حسابدارا مثل اسمشون حسابها رو نگه می دارند. حساب پول توی جیب یا توی بانک، حساب قیمت خونه و ملک و مغازه و ویلا و زمین و آپارتمان، حساب قیمت میز و صندلی و هود آشپزخونه و کمد تو اتاق خواب و دوچرخه بچه ها و ... ، حساب پولی که از مردم طلب دارید ، حساب پولی که به مردم باید بدید، حساب وام هایی که دریافت کردید و کی و چقدر باید پس بدید، حساب قیمت وسایل و ابزار کار یه دکتر توی مطبش، حساب پول آب و برق و تلفن و اجاره خونه و در یک کلام هزینه هاتون، حساب پولی که از کار کردن در میارید و در یک کلام درآمدتون، حساب پولی که خودتون واسه مسائل شخصیتون بر می دارید و خرج می کنین و یا به بچه هاتون پول تو جیبی میدید، حساب حقوقی که به کارمندان و کارگرا وکارکنانتون می دید، حساب پولی که واسه تبلیغات شغلی تون می پردازید، حساب پولی که بابت حق بیمه خودتون، خونتون یا ماشینتون پرداخت می کنین و.... می بینین که حسابدار کارش همین دو دو تا چهارتا کردن همین پولهاییه که از بیرون میاد تو جیبتون و تو سراسر زندگیتون مثل خون پخش می شه و همه چی رو به همه چی ارتباط می ده و همه رو تغذیه می کنه. گفتم خون، آره پول تو رگ زندگی مثل خون تو رگ موجودات زندس. شاید خوشبختی واقعی با پول نیاد ولی همونطور که زندگی بدون خون امکان پذیر نیست زندگی بدون پول هم. البته حداقل زندگی ما انسانها که اینجوریه.

تازه داریم می فهمیم که همه ما تا الآن چه حسابدارای قهاری بودیم و خودمون خبر نداشتیم. اگه اینجوریه پس فرق ما با کسایی که شغلشون حسابداریه تو چیه؟ آفرین: تجربه. فقط همین. شاید بگین ما هم 40 ساله که داریم همین کارا رو انجام میدیم پس چرا به ما حسابدار نمی گن؟ من بهتون می گم که درسته ولی شما از ابزار مناسب استفاده نمی کردید. یعنی چی؟ یعنی اینکه به جای بریدن چوب با اره اونو می شکستین یا با چاقو می افتادین به جونش. حسابداری هم مث نجاری یه سری ابزار ساده و چند تا تکنیک ساده تر داره و یه خورده هم باید کمربندا رو سفت ببندین و به زمختیش عادت کنین. اونوقت شما و ذهن و مغز و عقلتون می شین یه کارخونه که اطلاعات مالی زندگی وارد اون می شه و حساب و کتاب از اون خارج می شه.

یه مثال دیگه بزنم:

فرض کنین که شما دفتر دار یه مدرسه هستید و تازه استخدام شدید. شما رو می فرستند توی یه اتاق (کلاس خالی) و یک ساعت به شما فرصت می دن تا 2000 برگه امتحان بچه ها رو به ترتیب کلاسهای اون مدرسه دسته بندی کنین و تحویل بدین. چیکار می کنین؟ بعله. اول چند تا نیمکت رو کنار هم قرار می دین. بعد روی نیمکت کاغذ می چسبونین و اسم شماره کلاسها رو روش می نویسین مثل اول 1 اول 2 سوم4 چهارم5 و ... و برای هر امتحان هم رو یه تیکه کاغذ دیگه مینویسین مثلا برگه های امتحان فارسی یا برگه های امتحان ریاضی و ... بعد تک تک برگه های امتحانی رو که حالا درهم و برهمه و قاطی پاتی شده رو دونه به دونه نگاه می کنین  و اطلاعاتی مث اسم دانش آموز شماره کلاسش و نوع امتحانی که رو برگه نوشته رو می خونین و بلافاصله اون برگه رو روی میز مربوطه و در قسمت امتحان مربوطه میزارید. بعدش تو یه برگه سفید دیگه ای که مربوط به اون کلاس و اون درسه مشخصات این دانش آموز رو با ردیف ثبت می کنین. این الگوریتم تفکیک 2000 برگه ی امتحانیه که تا تموم شدن برگه از اول تا آخر هی تکرار می شه. دست آخر وقتی کار شما تموم شد همه برگه ها بر اساس اسامی دانش آموزان مرتب شده و لیست تمام دانش آموزان و تعدادشون تو هر کلاس و درس و هر امتحان به صورت مجزا آماده تحویل و گزارش به مدیر مدرسس. حسابداری هم یه همچو الگوریتمی رو دنبال می کنه. الگوریتم که معرف حضور هست؟


حالا بیاین ببینیم بزرگترا چی گفتن:

حسابداران کسانی هستند که با استفاده از دانش، تجربه و ابزار مناسب ابتدا اطلاعات مربوط به فعالیت ها و رویدادهای مالی را شناسایی و اندازه گیری کرده و پس از طبقه بندی به پردازش آنها اقدام و در نهایت خلاصه اطلاعات را به شکل صورتها و یا گزارشهای مالی در اختیار تصمیم گیرندگان می گذارند.


آشنایی با حسابداری - بخش چهارم: رویدادهای اقتصادی یا مالی دیگه چیه؟

اول رویداد رو با هم مرور کنیم. رویداد یعنی انجام یک فعالیت در یک زمان خاص و یا اتفاق منتظره یا غیر منتظره که یه نتیجه رو در بر داره. مثلا خرید یک کیلو پرتقال توسط حسن آقا. این داستان به انجام یک فعالیت که خرید یک کیلو پرتقال از میوه فروشی محل در روز پنج شنبه گذشتس دلالت می کنه. می بینید که حسن آقا فعالیتی به نام خرید رو در تاریخ مشخص به منظور مشخص انجام میده و نتیجش هم میشه رضایت مهمونش.

دوم رویداد مالی رو بشناسیم. چون توی این رویداد پول جابجا شد، پس این یک رویداد مالیه. این رویداد معمولی خرید پرتقال بود که جیب حسن آقا رو خالی کرد و جیب مغازه دار رو پر. یعنی این رویداد روی وضعیت مالی حسن آقا و مغازه دار تاثیر گذاشت. پس رویداد مالیه. حالا اگه حسن آقا مسئول خرید یه شرکت باشه چیکار می کنه؟ بعله می ره بازار کالای مورد نظر شرکتو پیدا می کنه میخره پولشو میده و میاره شرکت. این یه رویداد اقتصادیه خریده. اگه حسن آقا مدیر تولید یه کارخونه باشه چیکار می کنه. درسته از انبار مواد اولیه رو دریافت می کنه و با دستور ساخت، یه کالا مثل ماشین لباسشویی می سازه (البته با کارگرا) و برای فروش به بازار ارائه می کنه. به این میگن رویداد اقتصادی تولیدی. و یا اگه حسن آقا تو کار پخش مواد غذایی عمده به سراسر کشور باشه، داره رویداد اقتصادی توزیع و فروش رو انجام می ده. به همین شکل اگه حسن آقا برای خونه دار شدن مردم و یا تهیه مواد اولیه کارخونه ها براشون وام های خوب و کلان و نیمه کلان جور کنه، در حال انجام رویداد اقتصادی دیگه ایه به نام وام جور کردن. همونطور که می بینین همه این کارا آخرش دارای یه نتیجه س.  پس این اتفاق یه رویداده و اون نتیجه روی وضعیت مالی شخص یا کار و کاسبی تاثیر می ذاره پس اینها همشون رویداد اقتصادی یا مالی هستند. نمونه های دیگر رو خودتون به عنوان تمرین پیدا کنین. کافیه سرتونو بگردونین... .


پس: به رویدادی که وضعیت مالی واحد اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهد، و به تعبیر دیگری وقایعی که با خرید، تولید ، توزیع و فروش کالا و ارائه خدمات یا فعالیتهایی مانند وام گرفتن و وام دادن سروکار دارند را رویدادهای اقتصادی یا مالی گویند.


آشنایی با حسابداری - بخش سوم: بنگاه یا واحد اقتصادی چیه و کجاست؟

شاید تا حالا به این موضوع فکر نکرده باشین که واحد اقتصادی یا بنگاه چیه و به چه دردی می خوره. بیشترین چیزی که به ذهن هممون می رسه اینه که بنگاه یه چیزی شبیه مغازه معاملات ملکی سر کوچمونه. اما فقط اون نیست. اول اینکه یه واحد اقتصادی یا بنگاه از چند نفر تشکیل شده یعنی چند نفر توش فعالیت می کنن. مثل چند تا دوست و رفیق یا چند نفر که اصلا قبلا با هم دوست هم نبودن. و یا پدر و پسران و یا مادرو دختران. و یا یه همسایه با تعدادی همسایه دیگه و یا یک جمع کوچیک خانوادگی شامل پدر و مادر و فرزند یا فرزندان. دوم اینکه همه اینا باید یه کارایی انجام بدند دیگه. مثلا: ایجاد سایت اینترنتی و نگهداری و گسترش اون توسط  یک خانواده کوچک در منزل. یا پاک کردن، شستن و بسته بندی کردن سبزیجات برای مشتریان محلی توسط خانمهای همسایه و یا دوخت عروسک در منزل توسط مادر و دختران و ساختن یا سوار کردن اسباب بازی توسط پدر و پسران و همچنین مغازه مانتو فروشی چند دوست و یا شرکت خدمات ساختمانی آقای ثروتمند که چند نفر رو استخدام کرده. می بینید توی همه اینا چند نفر با هم در حال فعالیت هستند. بعضیا شون تو تعمیرات ساختمانن، بعضیاشون دارن سبزیجات برای دیگران آماده می کنن، بعضیا دارن اسباب بازی درست می کنن، بعضیا هم دارن توی دنیای مجازی فعالیت می کنن. دو دسته کار داره انجام می شه یه عده خدمات ارائه می کنند و یه عده هم تولید می کنند. به همه اینها بنگاه یا واحد اقتصادی می گن. پس:


بنگاه یا واحد اقتصادی:

افراد یا گروههایی هستند که با ترکیب عوامل مختلف اقتصادی، به تولید کالا و یا انجام خدمات می پردازند.


آشنایی با حسابداری - بخش دوم: روشهای عمومی حسابداری یعنی چی؟

فرض کنیم محل کسب شما یه مهد کودکه. مهد کودک از نوع مشاغل خدماتیه که یه خدمت یا سرویسی رو به مشتریاتون ارائه می کنین. نگهداری کودکان بهمراه تعلیم و آموزش آنها. توی این نوع شغل ها که کالا و خرید و فروش کالا ملاک و اصل نیست، یه حسابداری ای باید استفاده بشه که زیاد به کالا ربط نداشته باشه. این نوع حسابداری به حسابداری خدماتی یا حسابداری واحدهای خدماتی معروفه.

اما اگر شما یه مغازه  خواربار فروشی دارین. چون تو خواربار فروشی با خرید و فروش کالا سرو کار دارین باید از حسابداری ای استفاده کنین که به کالا و خرید و فرش و انبار کالا و غیر ربط داره. این نوع حسابداری هم به حسابداری بازرگانی یا حسابداری واحدهای بازرگانی معروفه.

پس چی شد:

مبانی حسابداری: حسابداری واحدهای خدماتی

تکمیلی حسابداری: حسابداری واحدهای بازرگانی

البته کسی که دنبال یادگیری مقدماتی و معمولی حسابداریه همون حسابداری واحدهای خدماتی که پایه و مبانی حسابداری هم هست براش کافیه ولی اگه بخواین یه حسابداری ساده و شسته رفته که حرفهم توش نباشه یاد بگیرین و هر جا رفتین و دوتا سوال ازتون کردن توش نمونین باید بعد از یادگیری حسابداری واحدهای خدماتی حسابداری واحدهای بازرگانی رو هم یاد بگیرین.

یه نکته هم همینجا بگم و اون هم اینه که برای یادگیری حسابداری واحدهای بازرگانی حتما باید قبلش حسابداری واحدهای خدماتی رو یاد گرفته باشین. یعنی حسابداری واحدهای خدماتی پیشنیاز حسابداری واحدهای بازرگانیه.

یه وقت حول برتون نداره که آی اینا چیه و چه جور سادس که مشکله و فهمش سخته و از این جور حرفا. اصلا. خوف نکنین. اینا که گفتم دو تا حرف معمولیه که شاید ظاهرش شما رو بترسونه ولی پشت ستاره حلبیش قلبی از طلا داره.اونقده سادس که وقتی بعد از یادگیریش به پشت سرتون نیگا می کنین به خودتون و ترستون می خندین.

 


در عمده کتابهای حسابداری متخصصین و اساتید عزیز روشهای عمومی حسابداری را به صورت زیر تعریف می کنن:

روشهای عمومی حسابداری همان حسابداری واحدهای خدماتی و بازرگانی است. در بخش حسابداری واحدهای خدماتی و بازرگانی به صورت کلی با مفاهیم زیر مواجهیم:


حسابداری واحدهای خدماتی

·         دورنمایی از دانش حسابداری

·         ماهیت حسابداری

·         نقش حسابداری در تهیه اطلاعات مالی

·         انواع واحدهای اقتصادی

·         الگوی حسابداری نوین یعنی معادله اساسی حسابداری

·         تجزیه و تحلیل و ثبت رویدادهای مالی در مدارک و دفاتر حسابداری

·         گزارش های حسابداری

·         چرخه حسابداری و نحوه تهیه صورتهای مالی اساسی در واحدهای خدماتی انفرادی


حسابداری واحدهای بازرگانی

·         حسابداری رویدادهای مالی مربوط به خرید و فروش کالا در موسسات بازرگانی

·         چگونگی تهیه صورتهای مالی در موسسات بازرگانی

·         روشهای ارزیابی موجودی کالا

·         روش ثبت دائمی موجودیت ها



البته نباید نگران یاد گیری این اصول باشین. کافیه با من در گلزار زیبای حسابداری قدم بذارید و از عطر دل انگیز اون سر مست بشین. اون موقع همه مفاهیم حسابداری در وجودتون جاری میشه و چشمتون به روی دنیای جدید باز میشه که تا حالا تجربه نکرده بودین. اینا تازه بوی حسابداریه باغ گلش جلوتره.

آشنایی با حسابداری - بخش اول: حسابداری چیه؟

به این مثال توجه کنین: شما می خواین یک کیلو پرتقال بخرین. اولین کاری که می کنین دست می کنین تو جیبتون و پولاتونو می شمرین بعد قیمت پرتقالو در وزنی که می خواین بخرین تو ذهنتون ضرب می کنین اگه پول جیبتون از قیمت این چند کیلو پرتقال کمتر شد، یا از خرید منصرف می شین، یا مقدار کمتری می خرین. اینو بهش می کن تصمیم گیری آگاهانه. یعنی اول آگاهی پیدا می کنین بعد تصمیم می گیرید. برای این تصمیم گیری آگاهانه اول باید قیمت پرتقال شناسایی بشه بعد میزان پول جیب اندازه گیری بشه بعد حاصل ضرب در ذهن ثبت بشه و در نهایت تصمیم گرفته بشه که پرتقال رو خریداری بکنید یا خیر. به همین فعالیت ساده می گن حسابداری.

حالا ببینیم اساتید فن حسابداری رو چه جوری تعریف کردن:



حسابداری عبارتست از :

شناسایی، اندازه گیری، ثبت و گزارش اطلاعات اقتصادی به استفاده کنندگان به گونه ای که امکان قضاوت و تصمیم گیری آگاهانه برای آنها فراهم شود.


مثالی ساده از حسابداری و معادله حسابداری

 با این مثال به سادگی متوجه می شیم که خیلی از کارای ساده ای که قبلا انجام می دادیم و یا در حال انجامش هستیم یا حسابداری بوده یا از دور دستی بر حسابداری داشته. به این مثال توجه کنین:

آقای ثروتمند در اسفندماه سال1392 مؤسسۀ ثروتمندان را تاسیس کرد. رویدادهای زیر طی اسفندماه سال 1392 در مؤسسۀ ثروتمندان اتفاق افتاده. اثر این رویدادها را بر روی معادله شگفت انگیز حسابداری نشون می دیم:

 

1.       آقای ثروتمند مبلغ 900/000 ریال به عنوان سرمایه اولیه وارد مؤسسه نمود.

تحلیل:  در اثر این رویداد هم دارائیهای مؤسسه (صندوق یا وجه نقد) و هم سرمایه مؤسسه افزایش یافته است.


2.       یک دستگاه خودرو به مبلغ 120/000 ریال به صورت نقد خریداری شد.

تحلیل: در اثر این رویداد یکی از دارایی ها تحت عنوان وسایل نقلیه(خودرو) افزایش یافته و یکی دیگر از دارایی ها تحت عنوان وجه نقد(صندوق)کاهش یافته است.


3.       مبلغ 80/000 ریال به صورت قرض از شرکت الف دریافت شد.

تحلیل: در اثر این رویداد یکی از دارایی ها (صندوق یا وجه نقد) افزایش یافته و همچنین بدهی شرکت (حساب های پرداختنی) افزایش پیدا کرده است.


4.       مبلغ 60/000 ریال به صورت قرض به شرکت ب پرداخت شد.

تحلیل: در اثر این رویداد یکی از دارایی ها (صندوق یا وجه نقد) کاهش و در مقابل یکی دیگر از دارایی ها (حسا بهای دریافتنی یا طلب)  افزایش یافته است.


5.       مبلغ 40/000 ریال از وجه قرض داده شده به شرکت ب دریافت شد.

تحلیل: در اثر این رویداد یکی از دارایی ها (صندوق یا وجه نقد) افزایش و در مقابل یکی دیگر از دارایی ها (حساب های دریافتنی) کاهش یافته است.


6.       مدیر عامل مؤسسه عوض شد.

تحلیل: در اثر این رویداد هیچکدام از عناصر معادلۀ اساسی حسابداری (دارایی ها، بدهی ها و سرمایه) تحت تأثیر قرار نگرفته و  تغییر نکرده است.


7.       آقای ثروتمند مبلغ 22/000 ریال وجه نقد و مقداری اثاثه اداری به مبلغ 36/000  ریال به عنوان سرمایه گذاری مجدد وارد مؤسسه نمود.

تحلیل: در اثر این رویداد هم دارایی های مؤسسه (صندوق و اثاثۀ اداری) و هم سرمایه مؤسسه افزایش یافته است.

 

 

 

اثر رویدادهای فوق بر معادله حسابداری رو تو جدول زیر خلاصه کردم. ببینیم:

(از این اصطلاحات و اعداد و ارقام نترسید چیز خاصی نیست فقط بر روی دارایی، بدهی و سرمایه تمرکز کنید)


ردیف

شرح رویداد


تاثیر رویداد برمعادله حسابداری



دارایی ها


بدهی ها

سرمایه

1

آقای ثروتمند مبلغ 900/000

ریال به عنوان سرمایه اولیه وارد مؤسسه نمود.

یک دارائی به نام وجه نقد 900/000 ریال افزایش میابد

-

سرمایه 900/000

ریال افزایش

میابد.

 

2

یک دستگاه خودرو به مبلغ 120/000  ریال به صورت نقد خریداری شد.

 

وسایل نقلیه 120/000 ریال افزایش میابد و وجه نقد  120/000    ریال کاهش پیدا می کند.

 

-

-

3

مبلغ 80/000 ریال به صورت قرض از شرکت الف دریافت شد

وجه نقد 80/000 ریال افزایش میابد.

بدهی ها (حساب های پرداختنی) 80/000

ریال افزایش میابد.

 

-

4

مبلغ 60/000 ریال به صورت قرض به شرکت ب داده شد.

 

یک دارائی به نام حساب های دریافتنی

60/000  ریال افزایش میابد ولی وجه نقد 60/000   ریال کاهش پیدا میکند.

 

-

-

5

مبلغ 40/000 ریال از وجه قرض داده شده به شرکت ب دریافت شد.

 

وجه نقد 40/000 ریال افزایش میابد و حساب های دریافتنی 40/000  ریال کاهش پیدا می کند.

 

-

-

6

مدیر عامل مؤسسه عوض شد.

رویداد مالی نیست لذا هیچ تأثیری بر معادله اساسی حسابداری ندارد.

7

آقای ثروتمند مبلغ  22/000 ریال وجه نقد و مقداری اثاثه اداری به مبلغ 36/000 ریال به عنوان سرمایه گذاری مجدد وارد مؤسسه نمود.

این رویداد بر دو نوع از دارایی ها تأثیر گذار است:

1-  وجه نقد (صندوق) 22/000  ریال افزایش میابد.

2-  اثاثۀ اداری 36/000  ریال افزایش میابد.

 

-

سرمایه  58/000 ریال افزایش

میابد.

 

 

این مثال کمک می کنه تا بفهمیم که پولامون کجای زندگیمون هستند و چه بلایی داره سرشون میاد.

مقدمه

منم مثل شما از حسابداری یه چیزایی شنیده بودم اما هر موقع می خواستم بدهکار و بستانکار و پولای تو جیبم و داراییهام رو بالا پائین کنم بد جور قاطی می کردم و یواشکی از کنارش می گذشتم و هی امروز و فردا می کردم. تا اینکه یه روز به صرافت افتادم آدم ثروتمندی بشم. رو اینترنت دنبال اینکه چه جوری می تونم ثروتمند بشم و روشهای ثروتمند شدن چیه گشتم که یه کتاب بهم معرفی شد از آقای کیوساکی به نام هوش مالی و یه کتاب هم از آقای وارن بافت به نام 23 اصل موفقیت وارن بافت که منو ترغیب کرد حتما حتما حتما تنبلی رو کنار بذارم و دیگه یادگیری رو پشت گوش نندازم و حسابداری رو شروع کنم.

از خواهرم که تو دانشگاه حسابداری خونده بود خواستم یه راهنمایی به من بکنه. البته قبلنا هم ازش در باره حسابداری راهنمایی گرفته بودم و برام توضیحات ابتدایی داده بود ولی خوب برام جا نیفتاده بود و نمی دونستم کلا چیکار باید بکنم. اونم کتاب درسیشو به من داد و من شروع کردم به مطالعه. مطالعه من چون کم کم صورت می گرفت خیلی به درازا کشید حدودا 2 سالی شد. تو این بین همسرم یک مهد کودک باز کرد و من با همین حسابداری نصفه و نیمه شدم حسابدار این مهد کودک.

همینطور که داشتم شخصا به تحصیل حسابداری ادامه می دادم (در دانشگاه شخصی خودم) و حسابداری مهد کودک رو انجام می دادم یاد توصیه کیوساکی افتادم که گفته بود می تونید تجربیاتتونو به صورت کتاب دربیارید و اونو در اختیار دیگران بذارید. یه دلیل دیگه اینکه یه روز رو اینترنت برخوردم به کتابی که می گفت 30 کار بجز دانشگاه رفتن می شه انجام داد اما هممون چسبیدیم به دانشگاه رفتن. اون کتاب می گفت یکی از اون 30 کار که می تونه خیلی هم لذت بخش باشه نوشتن کتابه.

همین باعث ایجاد یه جرقه دیگه تو ذهنم شد. من بلافاصله رفتم رو اینترنت و دنبال کتابی گشتم که توضیح بده چطوری می تونم یه کتاب بنویسم. اما به جای کتاب یه ویدیو پیدا کردم که توضیح می داد چطوری 30 روزه می شه یه کتاب نوشت.

این ویدیو خیلی جالب بود و منو مصم و وادار کرد که نوشتن این کتاب رو به سرعت آغاز کنم.


همه اینا منو رسوند به اینجا که مطالعات شخصی و تجربیات شخصی و عشقم به کتاب و آرزوی ثروتمندی با هم ادغام بشند و یه موجودی متولد بشه به نام کتاب "حسابداری چه سادس". مطمئنم بعد از خوندن این کتاب خودتون رو چقدر ملامت می کنین که چرا تا حالا حسابداری یاد نگرفتین و این علم و تکنیک چقدر ساده بوده. البته در عین حالی که خیلی هم سخت و طاقت فرسا و مهمه.

اصلا به قول کیوساکی همه زندگی حسابداریه. یا به قول خودم حسابداری همه زندگیه. یه نیگا به دوروبرتون بندازید. چی دارید؟ چی ندارید؟ از چه کسایی چی و چقدر می خواین؟ به چند نفر چقدر باید بدین؟ کی باید بدین؟ چقدر دارین؟ چقدرش مونده؟ چه برنامه ای برای آینده دارین؟ و .... همه اینا حسابداریه. خونتون ، ماشینتون، سهامتون، پولای تو بانکتون، زمین شهرستانتون، ویلای شمالتون، جنسای مغازتون، تو صندوق عقب ماشینوتون، جنسای تو انباریتون، مسافرت شمالتون، گشتن دور دونیاتون، چی پوشدنتون، چی خوردنتون، کجا خوابیدنتون و در یک کلام کل زندگی تون همش به حساب و کتاب و حسابداری ربط داره. پس اگه حسابداری یاد بگیرید اونم به سادگی آب خوردن، قدم در راه برنامه ریزی برای ثروتمند شدن و جواب دادن به همه این خواسته هاتون گذاشتین. باور ندارین؟ امتحان کنین. من که قدم دوممو دارم بر می دارم شاید هم سوم. بذارید یه کم حساب کنم! (بذارید یه کم حسابداری کنم!).

 

اگه دنبال تاریخچه حسابداری هستین برید رو اینترنت و تو ویکی پدیا و هزاران سایت و وبلاگ کوچیک و بزرگ بزنید تاریخچه ی حسابداری. و کیف کنید که حسابداری چه جوری ساخته شده. ولی عزیزم این دوای دردت نیست. باید آستیناتو بالا بزنی و بهونه ی نفهمیدنو کنار بذاری و یه خم دارایی و بدهی و سرمایه رو بگیری. آفرین دیدی کاری نداشت تو الان بزرگترین فرمول دنیا رو یاد گرفتی به همین سادگی. دیدی حسابداری چه ساده بود.


دارایی

بدهی

سرمایه


حالا فقط یه = و یه + می خواد. اینم که خیلی سادس دیگه. پسر کوچولوم تو سه سالگی جدول ضرب بلد بود اینو که هر نوزادی بلده. نه؟

کل حسابداری توی این سه تا کلمه خلاصه شده: یعنی اونایی که داری، اونایی که باس بدی بره و اونایی که برات می مونه:


دارایی


=


بدهی



+

سرمایه


این کتاب تا همین جا به رسالت خودش به طور کامل عمل کرد و به شما اثبات کرده که حسابداری چقدر سادس. مابقی کتاب فقط توضیح واضحاته و حول و حوش همین معادله ساده می گرده. این معادله دریچه ایه به دنیای شگفت انگیز حسابداری. وحسابداری فیلم سینمایی زندگی شماست. این شما و این فیلم زندگیتون!