حسابداری چه سادس

وبلاگی برای تعامل با دوستداران کتاب حسابداری چه سادس و آموزش حسابداری به ساده ترین شکل ممکن

حسابداری چه سادس

وبلاگی برای تعامل با دوستداران کتاب حسابداری چه سادس و آموزش حسابداری به ساده ترین شکل ممکن

آشنایی با حسابداری - بخش ششم: گزارش حسابداری چیه دیگه؟

حالا که فهمیدیم بنگاه چیه و رویداد مالی یعنی چی و حسابدارا کیان و چیکار می کنن، بیاین ببینیم حسابدارا چی تولید می کنن. بعله حسابدارها رو هم باید جزو تولید کنندگان به حساب بیاریم. اونم تولید اطلاعات و ارقام پولی و مالی شما یا هلوی مالی. یعنی چی؟ آهان یعنی این که اونا مثل ماهی تو ورق ها و سند ها و دفترهای مالی و پولی شنا می کنند و هر چی عدد و رقم خوب و بد هست رو از دل این ورقها و اسناد بیرون می کشند و مثل یه هلوی آبدار تحویل شما می دند. البته شما هر روز اینکارا رو می کنین. مثلا یه نیگا تو جیب و کیف پول و حساب بانکیتون می ندازین و جمع پولای نقدتونو درمی یارین. بعد برای خونه و زمین و ماشین و ... هم یه مبلغی جمع می زنین. بعد از اون میرین سراغ اثاث خونه و مغازه و باغ و ویلا و ... اونارو هم جمع می زنین و بعد درآمدهاتونو بهش اضافه می کنین و وقتی همه رو با هم جمع زدین اونوقت هزینه هاتونو ازش کم می کنین، بعد می رین سر وقت بدهکاریهاتون، یعنی اقساط وامهای بانکی، بدهکاری به دوست و رفیق و همسایه و پول امانتی ای که از دوستتون گرفتید و ...  و همه رو ازش کم می کنین. دست آخر هم چی می مونه؟ آفرین هر چی موند می شه سرمایه یک عمر تلاشتون.

به این میگن اطلاعات مالی یا گزارش حسابداری. دیدید چقدر سادس. بابا تازه دارید می فهمید که شما هم یه حسابدار قابل و خوبی بودید اما خودتون خبر نداشتید. مگه نه؟ حالا همینا رو تو ذهنتون برای مغازه تون بگید. برای شرکتتون بگید. برای مهد کودکتون بگید. می بینید همش همیناس. و همه اینا میشن یه گزارش حسابداری.



حالا ببینیم اساتید چی گفتن: خلاصه اطلاعات مربوط به رویدادهای مالی موثر بر یک واحد اقتصادی خاص را اطلاعات حسابداری یا "گزارش حسابداری" گویند.



آشنایی با حسابداری - بخش پنجم: حسابداران کیانند؟

حالا بیایید ببینیم اینقدر که حسابداری حسابداری کردیم، حسابدارها چه کسانی هستند. حسابدارا مثل اسمشون حسابها رو نگه می دارند. حساب پول توی جیب یا توی بانک، حساب قیمت خونه و ملک و مغازه و ویلا و زمین و آپارتمان، حساب قیمت میز و صندلی و هود آشپزخونه و کمد تو اتاق خواب و دوچرخه بچه ها و ... ، حساب پولی که از مردم طلب دارید ، حساب پولی که به مردم باید بدید، حساب وام هایی که دریافت کردید و کی و چقدر باید پس بدید، حساب قیمت وسایل و ابزار کار یه دکتر توی مطبش، حساب پول آب و برق و تلفن و اجاره خونه و در یک کلام هزینه هاتون، حساب پولی که از کار کردن در میارید و در یک کلام درآمدتون، حساب پولی که خودتون واسه مسائل شخصیتون بر می دارید و خرج می کنین و یا به بچه هاتون پول تو جیبی میدید، حساب حقوقی که به کارمندان و کارگرا وکارکنانتون می دید، حساب پولی که واسه تبلیغات شغلی تون می پردازید، حساب پولی که بابت حق بیمه خودتون، خونتون یا ماشینتون پرداخت می کنین و.... می بینین که حسابدار کارش همین دو دو تا چهارتا کردن همین پولهاییه که از بیرون میاد تو جیبتون و تو سراسر زندگیتون مثل خون پخش می شه و همه چی رو به همه چی ارتباط می ده و همه رو تغذیه می کنه. گفتم خون، آره پول تو رگ زندگی مثل خون تو رگ موجودات زندس. شاید خوشبختی واقعی با پول نیاد ولی همونطور که زندگی بدون خون امکان پذیر نیست زندگی بدون پول هم. البته حداقل زندگی ما انسانها که اینجوریه.

تازه داریم می فهمیم که همه ما تا الآن چه حسابدارای قهاری بودیم و خودمون خبر نداشتیم. اگه اینجوریه پس فرق ما با کسایی که شغلشون حسابداریه تو چیه؟ آفرین: تجربه. فقط همین. شاید بگین ما هم 40 ساله که داریم همین کارا رو انجام میدیم پس چرا به ما حسابدار نمی گن؟ من بهتون می گم که درسته ولی شما از ابزار مناسب استفاده نمی کردید. یعنی چی؟ یعنی اینکه به جای بریدن چوب با اره اونو می شکستین یا با چاقو می افتادین به جونش. حسابداری هم مث نجاری یه سری ابزار ساده و چند تا تکنیک ساده تر داره و یه خورده هم باید کمربندا رو سفت ببندین و به زمختیش عادت کنین. اونوقت شما و ذهن و مغز و عقلتون می شین یه کارخونه که اطلاعات مالی زندگی وارد اون می شه و حساب و کتاب از اون خارج می شه.

یه مثال دیگه بزنم:

فرض کنین که شما دفتر دار یه مدرسه هستید و تازه استخدام شدید. شما رو می فرستند توی یه اتاق (کلاس خالی) و یک ساعت به شما فرصت می دن تا 2000 برگه امتحان بچه ها رو به ترتیب کلاسهای اون مدرسه دسته بندی کنین و تحویل بدین. چیکار می کنین؟ بعله. اول چند تا نیمکت رو کنار هم قرار می دین. بعد روی نیمکت کاغذ می چسبونین و اسم شماره کلاسها رو روش می نویسین مثل اول 1 اول 2 سوم4 چهارم5 و ... و برای هر امتحان هم رو یه تیکه کاغذ دیگه مینویسین مثلا برگه های امتحان فارسی یا برگه های امتحان ریاضی و ... بعد تک تک برگه های امتحانی رو که حالا درهم و برهمه و قاطی پاتی شده رو دونه به دونه نگاه می کنین  و اطلاعاتی مث اسم دانش آموز شماره کلاسش و نوع امتحانی که رو برگه نوشته رو می خونین و بلافاصله اون برگه رو روی میز مربوطه و در قسمت امتحان مربوطه میزارید. بعدش تو یه برگه سفید دیگه ای که مربوط به اون کلاس و اون درسه مشخصات این دانش آموز رو با ردیف ثبت می کنین. این الگوریتم تفکیک 2000 برگه ی امتحانیه که تا تموم شدن برگه از اول تا آخر هی تکرار می شه. دست آخر وقتی کار شما تموم شد همه برگه ها بر اساس اسامی دانش آموزان مرتب شده و لیست تمام دانش آموزان و تعدادشون تو هر کلاس و درس و هر امتحان به صورت مجزا آماده تحویل و گزارش به مدیر مدرسس. حسابداری هم یه همچو الگوریتمی رو دنبال می کنه. الگوریتم که معرف حضور هست؟


حالا بیاین ببینیم بزرگترا چی گفتن:

حسابداران کسانی هستند که با استفاده از دانش، تجربه و ابزار مناسب ابتدا اطلاعات مربوط به فعالیت ها و رویدادهای مالی را شناسایی و اندازه گیری کرده و پس از طبقه بندی به پردازش آنها اقدام و در نهایت خلاصه اطلاعات را به شکل صورتها و یا گزارشهای مالی در اختیار تصمیم گیرندگان می گذارند.


آشنایی با حسابداری - بخش دوم: روشهای عمومی حسابداری یعنی چی؟

فرض کنیم محل کسب شما یه مهد کودکه. مهد کودک از نوع مشاغل خدماتیه که یه خدمت یا سرویسی رو به مشتریاتون ارائه می کنین. نگهداری کودکان بهمراه تعلیم و آموزش آنها. توی این نوع شغل ها که کالا و خرید و فروش کالا ملاک و اصل نیست، یه حسابداری ای باید استفاده بشه که زیاد به کالا ربط نداشته باشه. این نوع حسابداری به حسابداری خدماتی یا حسابداری واحدهای خدماتی معروفه.

اما اگر شما یه مغازه  خواربار فروشی دارین. چون تو خواربار فروشی با خرید و فروش کالا سرو کار دارین باید از حسابداری ای استفاده کنین که به کالا و خرید و فرش و انبار کالا و غیر ربط داره. این نوع حسابداری هم به حسابداری بازرگانی یا حسابداری واحدهای بازرگانی معروفه.

پس چی شد:

مبانی حسابداری: حسابداری واحدهای خدماتی

تکمیلی حسابداری: حسابداری واحدهای بازرگانی

البته کسی که دنبال یادگیری مقدماتی و معمولی حسابداریه همون حسابداری واحدهای خدماتی که پایه و مبانی حسابداری هم هست براش کافیه ولی اگه بخواین یه حسابداری ساده و شسته رفته که حرفهم توش نباشه یاد بگیرین و هر جا رفتین و دوتا سوال ازتون کردن توش نمونین باید بعد از یادگیری حسابداری واحدهای خدماتی حسابداری واحدهای بازرگانی رو هم یاد بگیرین.

یه نکته هم همینجا بگم و اون هم اینه که برای یادگیری حسابداری واحدهای بازرگانی حتما باید قبلش حسابداری واحدهای خدماتی رو یاد گرفته باشین. یعنی حسابداری واحدهای خدماتی پیشنیاز حسابداری واحدهای بازرگانیه.

یه وقت حول برتون نداره که آی اینا چیه و چه جور سادس که مشکله و فهمش سخته و از این جور حرفا. اصلا. خوف نکنین. اینا که گفتم دو تا حرف معمولیه که شاید ظاهرش شما رو بترسونه ولی پشت ستاره حلبیش قلبی از طلا داره.اونقده سادس که وقتی بعد از یادگیریش به پشت سرتون نیگا می کنین به خودتون و ترستون می خندین.

 


در عمده کتابهای حسابداری متخصصین و اساتید عزیز روشهای عمومی حسابداری را به صورت زیر تعریف می کنن:

روشهای عمومی حسابداری همان حسابداری واحدهای خدماتی و بازرگانی است. در بخش حسابداری واحدهای خدماتی و بازرگانی به صورت کلی با مفاهیم زیر مواجهیم:


حسابداری واحدهای خدماتی

·         دورنمایی از دانش حسابداری

·         ماهیت حسابداری

·         نقش حسابداری در تهیه اطلاعات مالی

·         انواع واحدهای اقتصادی

·         الگوی حسابداری نوین یعنی معادله اساسی حسابداری

·         تجزیه و تحلیل و ثبت رویدادهای مالی در مدارک و دفاتر حسابداری

·         گزارش های حسابداری

·         چرخه حسابداری و نحوه تهیه صورتهای مالی اساسی در واحدهای خدماتی انفرادی


حسابداری واحدهای بازرگانی

·         حسابداری رویدادهای مالی مربوط به خرید و فروش کالا در موسسات بازرگانی

·         چگونگی تهیه صورتهای مالی در موسسات بازرگانی

·         روشهای ارزیابی موجودی کالا

·         روش ثبت دائمی موجودیت ها



البته نباید نگران یاد گیری این اصول باشین. کافیه با من در گلزار زیبای حسابداری قدم بذارید و از عطر دل انگیز اون سر مست بشین. اون موقع همه مفاهیم حسابداری در وجودتون جاری میشه و چشمتون به روی دنیای جدید باز میشه که تا حالا تجربه نکرده بودین. اینا تازه بوی حسابداریه باغ گلش جلوتره.

آشنایی با حسابداری - بخش اول: حسابداری چیه؟

به این مثال توجه کنین: شما می خواین یک کیلو پرتقال بخرین. اولین کاری که می کنین دست می کنین تو جیبتون و پولاتونو می شمرین بعد قیمت پرتقالو در وزنی که می خواین بخرین تو ذهنتون ضرب می کنین اگه پول جیبتون از قیمت این چند کیلو پرتقال کمتر شد، یا از خرید منصرف می شین، یا مقدار کمتری می خرین. اینو بهش می کن تصمیم گیری آگاهانه. یعنی اول آگاهی پیدا می کنین بعد تصمیم می گیرید. برای این تصمیم گیری آگاهانه اول باید قیمت پرتقال شناسایی بشه بعد میزان پول جیب اندازه گیری بشه بعد حاصل ضرب در ذهن ثبت بشه و در نهایت تصمیم گرفته بشه که پرتقال رو خریداری بکنید یا خیر. به همین فعالیت ساده می گن حسابداری.

حالا ببینیم اساتید فن حسابداری رو چه جوری تعریف کردن:



حسابداری عبارتست از :

شناسایی، اندازه گیری، ثبت و گزارش اطلاعات اقتصادی به استفاده کنندگان به گونه ای که امکان قضاوت و تصمیم گیری آگاهانه برای آنها فراهم شود.


اکانتینگ ایز سیمپل: hesabdari che sadas (حسابداری چه سادس: accounting is simple)

این عنوان کتابیه که دارم می نویسم و همزمان دارم اونو رو این وبلاگ منتشر می کنم.

می خوام لذتی رو که من با یادگیری حسابداری بهش رسیدم با همه شما تقسیم کنم و شما رو ترغیب کنم که مثل من بدون نیاز به هزینه کردن زیادی و اضافی برای یادگیری از داشته های خودتون استفاده کنین و قدم در جاده بی انتهای ثروتمندی بذارید.

واقعا یادگیری حسابداری برای رفع و رجوع کردن حساب و کتاب زندگیتون نیاز به دانشگاه رفتن و چهار سال خون دل خوردن و هزینه های آنچنانی نداره. کافیه یه کتاب وردارید و بهش دل ببندید و تا تهش برید. به قول اسکاول شین خود راه تا ته مسیر میبردتون. یهو چش باز می کنین می بینین همونی که میخواستین اتفاق افتاده و درخت شما بار دانش گرفته. به همین سادگی.

این وبلاگ پلیه بین من و شما و این کتاب. پس بیاید با هم این فعالیت لذت بخش رو به سر انجام برسونیم.

ما الان با هم در جاده قرن 21 در حال قدم زدن هستیم، بدون اینکه به صورت فیزیکی در کنار هم باشیم یا همدیگرو بشناسیم.


خوش بگذره همسفر!


  ادامه مطلب ...